loading...
ادبی
بهمدی بازدید : 1648 سه شنبه 22 بهمن 1392 نظرات (5)

انواع سخن درزبان فارسی

هرمتنی یا نظم است یانثر

نثر:درلغت به" معنی پراکندن وافشاندن وپراکنده" است ودراصطلاح"سخنی است که مقیّدبه وزن وقافیه (شعرومنظوم نباشد)                          

انواع نثر:1نثرساده یا مرسل:نثری که درآن نویسنده بسیار طبیعی وروان می نویسدوقصد ش رساندن پیام به مخاطب است.دراین نوع نوشته ها،جمله ها کوتاه وروانندوزبان نوشته صمیمی ونزدیک به زبان گفتار است وکلمات دشواروعبارات زاید درآن دیده نمی شود.

نکته:نثرساده اگربه زبان امروزی نوشته شودنثرامروزی نلقّی می شود.

نثرادبی:نوشته ای که نویسنده به زیبایی های ادبی توجّه فراوان داردتا سخنش تاثیرگذارترشودنثرادبی تنهامقصودنویسنده رانمی رساندبلکه می کوشد تا بابیان عواطف واحساسات درونی خود بررفتار مخاطب تاثیر بگذارد.

2نثر مسجّع وفنّی:دراین نوع نثر آرایه های ادبی نظیر:سجع،تشبیه وتوصیفات شاعرانه به صورت طبیعی وبارعایت اعتدال به کار رفته است مانندگلستان سعدی ومناجات نامه خواجه عبدالله انصاری

3نثرمصنوع ومتکلّف:دراین نوع نثر ،لغات وترکیبات مشکل،سجع هاوامثال ،اشعار عربی،احادیث نبوی وآیات قرآنی وتعبیرات خاص دانش های زمان به گونه ای افراطی درآن به کاررفته  به همین دلیل فهم ودرک اغلب این نوشته ها دشوار است مانند مرزبان نامه وتاریخ جهان گشای جوینی 

4نثرشکسته :یانگارش به شیوه محاوره،نوشته ای که به همان صورت محاوره ای که بین مردم رایج است نوشته شده باشد نثرشکسته یاعامیانه دردوران معاصربه وجودآمد وکسانی چون علی اکبر دهخدا وجلال آل احمد دراین زمینه قلم فرسایی کرده اند

 نکته: ) امروزه فقط درنوشته های طنز،جمله های نقل قول مستقیم،دیالوگ های ی نمایش نامه ها،فیلم نامه ها ا این نوع نوشته   (نثرشکسته) استفاده  می شودودردیگرنوشته ها استفاده ازاین نوع نوشته جایز نیست ص1

نظم:نظم درلغت به معنی ترتبیب دادن ودراصطلاح سخنی که دارای وزن وآهنگ باشد 

.آهنگ خاصی که درتمام مصراع های یک شعر یکسان است وزن شعر نامیده می شود.

ارکان شعر:حداقّل سخن موزون یک مصرع می باشد مصراع درلغت به معنی یک لنگه در ودراصطلاح نیمه یک بیت می باشد

مثال :بنی آدم اعضای یک پیکرند

بیت:حد اقّل شعر (نظم) دو مصراع رایک بیت می گویند

مثال:     بنی آدم اعضای یک پیکرند                         که درآفرینش زیک گوهرند

قافیه:کلمات هماهنگی که در آخرشعر می آید وحرف اصلی آخر آن یکسان باشدقافیه معمولا درآخرمصرع می آید

نکته:اگرقافیه درهردو مصرع رعایت شود"مقفی" آن بیت را"مصرّع" واین عمل را"تصریع" گویند.

چو عضوی به درد آورد روزگار                      دگر عضوها را نماند قرار

ردیف:کلمه یا کلماتی که بعد از قافیه عینا تکرار می شوند

چون سنگ ها صدای مرا گوش می کنی                  سنگی وناشنیده فراموش می کنی

بیتی که دارای ردیف اسست "مردّف"نام دارد .قافیه در شعرهای کهن اجباری ولی ردیف اختیاری است

نکته:کلماتی که درآخر مصرع ها بیایند ازنظر نوشتاری عین هم باشند ولی لز نظر معنایی متفاوت باشند قافیه محسوب می شوند نه ردیف 

مثال:خرامان بشد سوی آب روان                  چنان چون شده باز یابد روان  

                                                                                                                                                                          

قالب های شعری2

منظور ازقالب شعر شکل آرایش مصرع ها ونظام قافیه آرایی آن است .شکلی که قافیه به شعر می بخشد قالب نام داردشعر سنّتی یاکلاسیک قالب های متفاوتی داردوشعر نیمایی (نو)قالب مشخصی ندارد         درتعیین قالب های شعری به سه نکته باید توجّه کرد1طرز قرار گرفتن قافیه 2موضوع 3تعداد ابیات

قالب های شعری کهن:

1 مثنوی:درلغت به معنی دوتایی ودوگانی است ودراصطلاح به شعری گفته می شودکه هردر هر بیت مصراع اول  با مصراع دوم هم قافیه است وهربیت آن دارای قافیه مستقلی است   

تعداد ابیات مثنوی حداقل دوبیت وحداکثرآن محدودیت ندارد چون در هربیت امکاننو کردن قافیه هست برای سرودن منظومه ها ی طولانی وقصه پردازی ازاین قالب استفاده می شود مثنوی از نظر  موضوع ومحتوا به چند دسته تقسیم  می شود

حماسه های ملی وتاریخی:شاهنامه فردوسی واسکندر نامه نظامی

2داستان های عشقی :لیلی ومجنون وخسرو وشیرین  نظامی  وهفت اورنگ جامی

3مباحث عرفانی :حدیقه الحقیقه سنایی ومثنوی معنوی مولوی   

  4اخلاقی وتعلیمی:گلشن راز شبستری وبوستان سعدی

            

2غزل:شعری که مصراع اول بیت اول بامصراع های دوم تمام بیت ها هم قافیه باشد        

موضوع غزل:این قالب معمولا برای بیان عواطف واحساسات ،مضامین عاشقانه وعارفانه به کار می رود            

نکته:معمولا تعداد ابیات غزل از7 بیت تا 14و16 بیت است وکم تر از4 بیت را نمی توان غزل نامید 

غزل از قرن ششم به وجود آمد دوران شکوفایی غزل درادبیات فارسی قرن هفتم وهشتم است.سعدی غزل های عاشقانه را به کمال رساند.مولوی غزل های عارفانه رابه اوج رسانید وحافظ که سرآمدغزل سرایان فارسی است شیوه ی عاشقانه عارفانه رابه کمال رسانید  وفرخی یزدی وملک الشّعرای بهار به سرودن غزل های اجتماعی-سیاسی  پرداختند

ازمعروف ترین غزل سرایان سعدی،حافظ،مولوی،صائب تبریزی،فرخی یزدی،رهی معیری ،شهریار رامی توان نام برد

مطلع:بیت اوّل غزل وقصیده که باید مصرّع باشد مطلع وخوش ادا کردن آن را"حسن مطلع"گویند 

مقطع:بیت آخرغزل وقصیده را مقطع وخوش ادا کردن آن را "حسن مقطع"گویند. 

بیت الغزل:بیتی در غزل که از ابیات دیگربرتر وبهترباشد

:شعر حافظ همه بیت الغزل معروف است            آفرین برنفس دلکش ولطف سخنش

                           

قصیده یا چکامه:شعری است که قافیه دردو مصرع بیت اوّل  باتمام مصراع های زوج یکی است .طرز قرار گرفتن قافیه در قصیده شبیه به غزل است

:موضوع قصیده:مدح وستایش،بیان مسا ئل اجتماعی،اخلاقی وعرفانی وتوصیف طبیعت است  

تعداد ابیات قصیده معمولا بین 12تا70تا80بیت است.کمی یازیادی ابیات قصیده بستگی به اهمیّت موضوع ،قدرت طبع شاعری ،نوع قافیه ووزن شعری است   

هرقصیده دارای چهاربخش است   الف-تغّزل :مقدهه قصیده که مضامینی چون عشق،یادجوانی ووصف طبیعت است. 

ب-تخلّص:رابطه میان مقدمه باتنه اصلی را تخلص گویند

ج-تنه اصلی:مقصود اصلی شاعربا محتوایی چون مدح ،رثا پندواندرز،حکمت یاعرفان است.

د-شریطه:دعای جاودانگگی ممدوح درپایان قصیده است

قصیده سرایان معروف رودکی،ناصرخسرو،سنایی،سعدی ،ملک الشّعرای بهار رامی توان نام برد

قصیده درابتدا اغلب درمدح وستایش سلاطین ووزرا وچاپلوسی پادشاهان درحدغلوبود ناصرخسرو قصیده رادرخدمت مبانی اعتقادی وتبلیغ آیین اسماعیلیه درآورد .قصایدسنایی درمضامین دینی وعرفانی بود .قصاید سعدی در بیان مسائل اخلاقی اجتماعی بود .دردوران مشروطیّت قصیده بیشتر درخدمت  مسائل اجتماعی،سیاسی،میهنی وستایش آزادی درآمد.شاخص ترین این نوع قصیده را می توان در لشعار ملک الشّعرای بهار دید                            ..           

قطعه:درلغت به معنی یک پاره از هرچیز ،گویی قطعه را از میان غزل یا قصیده بریده باشند .قطعه به شعری گفته می شود که فقط مصراع های دوم آن باهم ، هم قافیه باشند 

موضوع قطعه موضوعات اخلاقی-تربیتی ، پند واندرز است 

تعدادابیات قطعه حداقل دو بیت وحد اکثر 16 بیت است.

شاعرانی چون انوری،سعدی،ابن یمین  وپروین اعتصامی ازقطعه پردازان صاحب نام هستند

        

ترجیع بند:شعری که از چند قطعه شعر تشکیل می شود که هرکدام از این قطعه شعرها دارای وزن وقافیه یکسانی هستند ودرآخرهررشته شعر یک بیت یکسان با قافیه ای جداگانه تکرار می شود  بهترین ترجیع بندها از سعدی،هاتف اصفهانی                      

                                                                

مسمّط :شعری که از رشته های گوناگون ساخته شده درهررشته همه مصرع ها به جز مصرع آخر هم قافیه اند .به هربخش" رشته" وبه مصراع آخرهررشته " بند" می گویند.بنیان گذار این نوع شعر منوچهری دامغانی  وبهترین مسمط سرایان قاآنی ،شیخ بهایی  

موضوع مسمط:بیش تر وصف بهار وزیبایی های آن است درعین حال موضوعات سیاسی،تغّزل ومدح رانیز شامل می شود.

مسمط تضمینی:نوعی مسمط که شاعر ابیاتی ازآن راازشعرای دیگرتضمین کرده مثلا در شعر"گِل وگل"پایه هفتم ملک الشعرای بهار قطعه ای از سعدی را باافزودن ابیاتی از خود زیباتر کرده این مسمط زیباراکه به آن مخمّس وصحیح ترآن مخمّس تضمینی استابیاتی که داخل گیومه نوشته شده از سعدی ودیگر مصرع ها از بهار است.

انواع مسمط :مسمط سه تایی  ،سه رشته ای(مثلث)چهارتایی(مربع) پنج تایی(مخمس)شش تایی (مسدس)وهشت تایی(مثمن)

 

مفردات:هرشعری حداقل یک بیت دارد.مفرد:شعری تک بیتی است که شاعرتمام مقصودش رادرهمان یک بیت بیان می کند.

نکته":مفرد یا تک بیت"اغلب برای بیان نکته های اخلاقی به کار می رود .درمفردگاهی دومصرع هم قافیه ان وگاهی قافیه ندارند.برخی گفته اند که "مفرد"درواقع همان ضرب المثل است کهبه شعر بیان شده است.

مثال: پای ملخی نزد سلیمان بردن            زشت است ولیکن هنر است از موری

رباعی:شعری که دارای چهار مصراع است ومصراع های اوّل ودوم وچهارم آن ،هم قافیه است.آوردن قافیه درمصرع سوم اختیاری است.رباعی ازکلمه رباع به معنی چهارتایی گرفته

محتوای رباعی معمولابیش ترعارفانه-عاشقانه یا فلسفی است .بزرگ ترین رباعی سرای ایران خیام است .رباعی ازنظر موضوع:1-رباعی عاشقانه :رودکی  

2- رباعی صوفیانه:عطار،ابوسعید ابو الخیر،مولوی

3- فلسفی: رباعی های خیّام،خواجه عبدالله انصاری

طرز قرار گرفتن قافیه دررباعی:

                        .

                       

مثال :اسرار ازلی رانه تو دانی ونه من         وین حرف معمّا نه تو خوانی ونه من  

هست اندر پرده گفت وگوی من وتو           چون پرده بر افتد ،نه تو مانی ونه من

دوبیتی:شعری که ازدوبیت تشکیل شده ومصرع های اوّل،دوم وچهارم آن باهم قافیه اند.از نظر قرار گرفتن قافیه  شبیه رباعی است ولی ازنظر وزن وموضوع  متفاوت است .دوبیتی راادبا "فهلویات"یا "ترانه "هم گویند.معروف ترین شاعران دوبیتی سرا بابا طاهر وفایز دشتستانی می باشند

طرز قرار گرفتن قافیه: 

.                     

چهار پاره:شعری درای چند بند که هر بند دارای دو بیت است با وزن یکسان که هر دوبیت قافیه یکسان است  وهردو بیت قافیه مستقلی دارد وقافیه با  دیگر بندها متفاوت است.

نکته:دوبیت های چهار پاره از نظر موضوع باهم مربوط وادامه یکدیگرند.چهار پاره از انواع جدید شعر است که پس از مشروطیّت مورد توجه قرار گرفت.نام آورانی چون ملک الشّعرای بهار،دکتر خانلری،فریدون توللی،نادرنادر پورواسلامی ندوشن در این زمینه قلم فرسایی کرده اند.

شعرنو :یک نوعشعر  بامصر ع های کوتاه یا بلند که ممکن است موزون باشد یا نباشد ورعایت قافیه الزامی نیست واز اختیارات شاعر است .بنیان گذار شعر نو علی اسفندیاری یا نیما یوشیج   

معمولا شعرنورابه و دگونه تقسیم می کنند شعر نیمایی وشعر سپید 

شعرنیمایی:کهوزن عروضی دارد ولی قافیه درآنجای مشخصی ندارد سروده های قیصر امین پور،اخوان ثالث .درون مایه آن احساسات وتجربه های درونی عشق وسیاست است 

شعر سپید:وزن عروضی وقافیه  درآن جای مشخص ندارد وشعر منثور نامیده می شود درشعر سپید استعار هها بازبان شعر بیان می شود

موج نوکه نه تنها وزن عروضی ندارد بلکه آهنگ وموسیقی آن حتی مانندشعر سپید مشخص هم نیست

 آرایه های ادبی:مقصود ازسخن ادبی آن است که نویسنده یا شاعر منظور خودرا به زیباترین وجه به شنونده برساند به طوری که سخنش تاثیر گذار باشد

عناصری که باعث زیبایی سخن می شوند راآرایه ادبی گویند آرایه های ادبی بردو گونه اند:

آرایه های لفظی:یعنی زیبایی کلام که با لفظ انجام گیرد.مانند: سجع،جناس،واج آرایی ،اشتقاق،تصدیر،تکرار وملمّع

آرایه های معنوی:یعنی زیبایی کلام که ازطریق معنی صورت گیرد .مانند:مراعات نظیر،تضاد

حس آمیزی،تلمیح،تضمین،اغراق،حسن تعلیل،ایهام تناسب،تمثیل

آرایه های لفظی  1- سجع:درلغت به معنی آواز کبوتر وفاخته ودراصطلاح ادبی به کلماتی گفته می شود که در پایان جمله ها قرار می گیرد واز نظر آهنگ وحروف آخر یکسان باشد. 

هرنوشته ای که در آن سجع به کار رفته باشد"مسجّع"نامیده می شود.

مثال:هر چه نپا ید،دلبستگی را نشاید.

منت خدای را عزّوجلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.

سجع نویسی به طوررسمی ازخواجه عبدالله انصاری (مناجات نامه)شروع شد سپس با نویسندگانی چون نصرالله منشی (مترجم کلیله ودمنه)وسعدی (گلستان) جامی (بهارستان) قائم مقام فراهانی (منشآت) ادامه یافت.

انواع سجع:1-سجع متوازی:یعنی واژه ها ازنظر وزن وحرف آخریکسان هستند.مثال :هر که درزندگی نانشنخورند،چون بمیرد نامش نبرند    

2-سجع متوازن:یعنی واژه ها از نظر وزن یکسان ولی ازنظر حرف آخرمتفاوت باشند

مثال:ملک بی دین باطل است ودین بی ملک ضایع

طالب علم عزیز است وطالب مال ذ لیل

3-سجع مطّرف:دراین نوع سجع واژه ها فقط ازنظرحروف یکسانندولی ازنظر وزن باهم متفاوتند مثال  :الهی،بر تارک ما خاک خجالت نثار مکن ومارابه بلای خود گرفتار مکن 

سجع درنثر به منزله ی قافیه درنظم است  .درقرآن مجید سجع را"فواصل"گویند

نکته:اگرسجع ها در یک جمله درکنار هم قرار گیرند (تضمین مزدوج) امروزه سجع رادرشعر قافیه میانی گویند. 

جناس: آوردن کلماتی درشعریانثر که از نظر معنی کاملا متفاوت ولی ازنظرنوشتاری وتلفظی مثل هم باشند

انواع جناس:1-جناس تام:آوردن کلماتی درنوشته که ازنظر نوشتاری (املایی)وازنظرتلفّظی مثل هم هستند ولی ازنظر معنایی باهم متفاوتند 

آن یکی شیر است اندربادیه       وآن دگرشیراست اندربادیه(بادیه اول:دیگ) (بادیه دوم:بیابان)

آن یکی شیراست که آدم می خورد    وآن دگرشیر است که آدم می خورد (شیراول:شیرخوردنی)(شیردوم:حیوان)

غم خویش درزندگی خور،که خویش      به مرده نپردازدازحرص خویش(خویش اول:قوم) (خویش دوم:خود)

2- جناس ناقص :که خودانواعی دارد:جناس ناقص حرکتی،حرفی ،زاید  

جناس ناقص حرکتی:دوکلمه ازنظرشکل املایی یکسان اماازنظرحرکت متفاوتند 

این چه ژاژاست وچه کفراست وفشار    پنبه ای اندر دهان خود فشار

کلماتی نظیر( مهر-مهر)(ملک-ملک)

جناس لفظی:دوکلمه ازنظر تلفّظی یکسان ولی ازنظر نوشتاری ومعنایی متفاوتند  (سبا-صبا) (سفر-صفر)

جناس حرف:دوکلمه دریک حرف اختلاف داشته باشند  (یاد-یار)(نام-بام)

جناس زاید:یکی از واژه های جناس یک حرف،بیشتر دارد  (پشت-پشته)

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق          تابگویم شرح درداشتیاق

جناس مرکب:یکی ازکلمات جناس ازترکیب دوواژه به دست آمده باشد

دل خلوت خاص دلبر آمد           دلبر زکرم به دل برآمد

واج آرایی:دریک مصرع یا بیت یک یاچند حرف تکرار می شودبه گونه ای که باعث خوش آهنگ شدن نوشته می گردد 

خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد    که تازخال توخاکم شود عبیرآمیز

(تکرار حرف خ)

اشتقاق:استفاده ازواژه های هم ریشه که سبب می شود واج های آن ها به هم نزدیک تر شود 

ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد       دل رمیده ی ما را انیس  ومونس شد

آب چه دانست که او گوهر گوینده شود؟    خاک چه دانست که اوغمزه ی غمّازه شود؟

تصدیر:تکرار منظّم یک واژه درآغاز پایان بیت را "ردالعجزعلی الصدر"یا (تصدیر)گویند.

آدمی درعالم خاکی نمی آیدبه دست             عالمی دیگرببایدساخت وازنوآدمی

تکرار:آرایه ای که درآن یک کلمه چندین بار در نوشته به کاررودبه گونه ای که باعث زیبایی سخن شود 

گرتوهستی مرد کل،کل راببین     کل طلب،کل باش،کل شو،کل گزین

ملمّع:درلغت به معنی" رنگارنگ"درادبیات به شعری گفته می شود که به دو زبان سروده شود مثال :ازخون دل نوشتم نزدیک دوست نامه     انی رایت دهرا من هجرک القیامه

الا یاایهاالساقی ادرکاساوناولها           که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

آرایه های معنوی

مراعات نظیر:اگرگوینده درکلام خود مجموعه ای ازکلمات راذکرکند که به نوعی باهم تناسب وارتباط داشته باشد  این تناسب میتواند ازنظرجنس،مکان ،زمان باشد

بسی تیرودی ماه اردیبهشت          برآید که ما خاک باشیم وخشت

یکی گردیم درگفتاروکردار ودررفتار            زبان ودست وپا یک کرده خدمت کار هم باشیم

تضاد(طباق):آوردن کلماتی که ازنظرمعنی عکس وضد هم باشند

روشنی روز تویی،شادی غم سوز تویی         ماه شب افروز تویی،ابر شکربار بیا

نه شاخش خشک گرددروزسرما         نه برگش زردگرددروزگرما

حس آمیزی:آمیختن دوحس دریک کلام به گونه ای که ازیک حس به جای حس دیگراستفاده شوداین آمیختگی باعث زیبایی سخن می شود

ببین چه می گویم؟             بامزه نوشته ای.

ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر         یادگاری که دراین گنبددوّاربماند(صدا :شنوایی ...ندیدم:بینایی)

تلمیح:اشاره غیرمستقیم شاعریانویسنده به آیات ،روایات،احادیث،داستان  ها وافسانه ها ورویدادهای تاریخی

طعمه گرگ اجل شدیوسف رویش چوبدر       وزغمش  شدپشت یعقوب فلک خم چون هلال

هرنسیمی که به من بوی خراسان آرد     جون دم عیسی در کالبدم جان آرد

تضمین:هرگاه شاعریا نویسنده آیه حدیث، مصرع یابیتی  ازنویسنده دیگردرضمن شعرونوشته خود بیاورد    

تضمین آشکار:درآن شاعرونویسنده در نوشته ی خود به نام شاعر یا نویسنده ای که از اومصرع یا بیت راآورده اشاره می کند

مثال: چهخوشگفتفردوسیپاکزاد      کهرحمتبرآنتربتپاکباد

         «میازار موری که دانه کش است     که جان دارد و جان شیرین خوش است »

تضمین پنهان:که درآن به نام شاعر یانویسنده اشاره نمی شود زیرا شعر یا نوشته بسیار مشهور است.

خیزتاخاطربدان ترک سمرقندی دهیم       کزنسیمش" بوی جوی مولیان آیدهمی" (حافظ)بخشی ازشعررودکی          

    اغراق:ادعّای وجود صفتی که بیش ازحدّمعمول یا محال باشد 

نکته :اغراق بهترین آرایه برای ادبیات حماسی است 

شود کوه آهن چو دریای آب        اگر بشنود نام افراسیاب (فردوسی)

به دانه دانه ی اشکم نگاه کن ای ماه!      که ازستاره فزون است اگرشماره کنی   (مگر می شود اشک از ستاره های آسمان بیشتر باشد؟این یک امرمحال وغیرممکن است)

ایهام:معنی لغوی (ایهام :به فکروگمان افکندن)آوردن واژه ای با دو معنی یکی معنی  نزدیک به ذهن ودیگری دورازذهن یاشد ومقصودشاعر گاهی معنی دور وگاهی هردومعنی است

زبان تیشه ندانم چه گفت با فرهاد      که تا به صبح قیامت به خواب شیرین است

شیرین :الف)نام معشوق            ب)دلچسب وگوارا

انواع ایهام:1-ایهام تناسب:تفاوت ایهام تناسب با ایهام درای است که در ایهام تناسب تنها یک معنی به کار می رود ومعنی دوم با واژه های دیگریک تناسب(مراعات نظیر)اجاد می کند نکته:بیش ترین ایهام تناسب درادبیات فارسی دراشعار حافظ وسعدی دیده می شود

درشب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست     ورنه ازدردت جهانی رابسوزانم چوشمع

ایهام تضاد:شاعردوکلمه رادربیت به گونه ای بیاورد که خواننده درابتدا تصور کندمیان آن دوتضاداستولی درپس معنا ومفهوم مدنظر شاعربر خلاف تصورخواننده تناسب ومعنایی به سبب معنی متفاوت یک پدیده است.

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است        چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت  

درنگاه اول تضادی میان آشنا وغریب ملاحظه می گرددولی منظوراصلی شاعر شگفت انگیزی ومایه تعجب بودن است

حسن تعلیل:هرگاه شاعریانویسنده برای موضوعی دلیل غیر واقعی وتخیّلی امّا دلپذیروقانع کننده ارائه کند.

این نه شبنم بود ریزان وقت صبح ازروی گل    گل زشرمت ریخت بر خاک آبروی خویش را (علتی که برای ایجاد شبنم روی گل ذکرشده  خجالت زدگی گل دربرابرمعشوق است. که علتی غیر واقعی است)

تاچشم بشر نبیندت روی                           بنهفته به ابر چهر دلبند

(علت پوشیده بودن کوه دماوند به وسیله ابر ندیدن کوه می باشد.که علتی غیرواقعی است)

مثل:هرگاه شاعر یانویسنده درسخن خودازضرب المثل استفاده کند یابخشی ازسخن او آن قدرمعروف باشدکه به عنوان ضرب المثل به کاررود

زی تیر نگه کردوپرخویش برآن دید               گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست

حال متکلم اززبانش پیداست                         ازکوزه همان برون تراود که دراوست

تمثیل:هرگاه شاعر برای تاییدوروشن شدن مطلبی معمولا پیچیده آن رابه موضوعی ساده ترتشبیه کندیا برای اثبات موضوعی نمونه ای بیاورد

من اگرنیکم اگربدتوبرو خودراباش         هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت

 

تشبیه:مانند کردن یک یا چند چیز به هم به جهت داشتن صفت یاصفات مشترک بین آنها

ارکان تشبیه:1- مشبه:کلمه ای که آن راتشبیه می کنیم  (طرف اول تشبیه )

2-مشبه به:کلمه ای که طرف اول تشبیه (مشبه)رابه آن تشبیه می کنیم.

3-ادات تشبیه:کلماتی که دوطرف تشبیه (مشبه ومشبه به)رابه هم پیوند دهند.کلمات :مثل،مانند،چون،مانند،نظیر

4-وجه شبه:ویژگی ها وخصوصیات مشترک بین مشبه ومشبه به 

نکته:هرچه ارکان تشبیه کم تر باشدتشبیه ادبی تراست البته داشتن مشبه ومشبه به الزامی است 

دوستی با مردم دانا چوزرین کاسه ای است    نشکند گربشکندآن راتوان پرداختن

دوستی با مردم نادان                            زرّین کاسه      

تشبیه بلیغ:اگردرتشبیه وجه شبه وادات تشبیه حذف شوند(زیباترین ورساترین نوع تشبیه است)

-اضافه تشبیهی:هرگاه در تشبیه بلیغ یکی ازطرفین تشبیه(مشبه یا مشبه به)به دیگری اضافه (مضاف الیه)شود

سیلاب اشک (اشک مانند سیلاب )،سفره دل،شمع خرد،دایه ی ابر،لب لعل

تشخیص:(آدم نمایی،انسان انگاری،شخصیت بخشی) هرگاه ویژگی های انسان را به غیر انسان نسبت دهیم

نکته:هرموجود غیرانسانی که درکلام منادا واقع شودآن نوشته دارای تشخیص است 

ای گنبد گیتی ای دماوند                                          ای دیو سپید پای د ربند      

 

دانش های زبانی:

برای ارتباط با دیگران وبیان مقصود خود از زبان استفاده می کنیم هرملت وسرزمینی ،زبان ویژهای دارد که فرهنگ ،باور واندیشه های آن ها را نشان می دهد. زبان معمولا به شکل گفتار،نوشتار واشاره ظاهر می شود.گفتار را به طورطبیعی ازاطرافیان ومحیط زندگی خود می آموزیم .اما نوشتارنیاز به آموزش ویادگیری دارد  هرگاه نشود شکل گفتاری را به کاربرد اززبان اشاره استفاده می شود.نوشتارازدوشکل دیگر ماندگارتر است وباعث ارتباط بین نسل ها می شود.

خط:مجموعه ای ازنشانه های مکتوب زبان است که در زبا نهای گوناگون شکل های متفاوتی دارد.

خط فارسی:زبان فارسی دارای 33 حرف(اءب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژس ش ص ض ط ظ  ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی )است  که هشت حرف آن (ث ح  ص ض ط ظ  ع ق) مخصوص زبان عربی وچهار حرف(پ چ ژگ) مخصوص زبان فارسی  وبقیه حروف باهم مشترکند

درزبان فارسی حرف الف درابتدای کلمه نمی آید. بنا براین نوشتن کلماتی چون (آئین،پائیز ،پائین غلط وصحیح آن آیین،پاییز وپایین) می باشد

تعریف دستورزبان فارسی:دانشی است که مارا به درست نوشتن ودرست گفتن وا می دارد.

جمله:یک یا چند کلمه که مفهوم کاملی را برساند وپیامی را از نویسنده یا گوینده به خواننده یاشنونده منتقل کند   جملات یک کلمه ای (برو،بنشین ...)

جمله از دو قسمت نهاد وگزاره تشکیل می شود .نهادقسمتی از جمله است که درباره ی آن خبری می دهیم

نهادو گزاره :ممکن است از یک یاچند کلمه تشکیل شده باشند 

برای تشخیص نهاد می توان از کلمات پرسشی چه کسی  استفاده کرد .زنگ تفریح را که زنجره زد .(چه کسی  زنگ تفریح را زد؟ پاسخ زنجره  که نهاد جمله است.

نهاددو نوع است:1-نهاد جدا                          2-نهاد پیوسته

نهادجدا:گروه اسمی که معمولا درابتدای جمله می آیدواغلب می توان آن راازجمله حذف کرد 

امیرالمومنین ،دست مرا گرفت وبه بیابان برد.

نهاد پیوسته:همان شناسه که شخص وشمار فعل راتعیین می کند ونمی توان آن راازجمله حذف کرد

بانگاه های کنجکاوانه وتشنه،به درس بزرگ طبیعت می نگریستم ولذّت می بردم. .

مطابقت نهادجدا وپیوسته :اصل این است که نهاد جدا با شناسه مطابقت داشته باشد.اگرنهاد مفردباشد شناسه هم مفرد واگرنهادبیش ازیکی ویا جمع بود شناسه  هم به صورت جمع به کار می رود،اما استثنا هایی هم وجود دارد 

1-برای احترام:گاهی برای نهاد مفرد می توان شناسه جمع آورد. 

پیامبر فرمودند:علم را بیاموزید.                              آقای مدیر،تشریف آوردند

نهادجدا      شناسه جمع                                           نهادجدا                  شناسه جمع

2_اگرنهادغیرجانداروجمع باشد،می توان فعل آن رابه صورت مفردآورد. مثل:شیشه هاشکست.

3_برای اسم های جمع (قافله،کاروان،گروه،گله،رمه،....)می توان فعل جمله رابه صورت مفردیاجمع آورد.

مثال: لشکرآمد/آمدند.

4_برای بعضی ازاسم های مبهم (هیچ،هریک ،همه، هیچ کدام و...)می توان رابه صورت مفردیاجمع آورد.

مثل:هیچ کدام ازدانش آموزان نیامد/نیامدند.

گزاره:خبری است که درباره نهاد داده می شود. مهم ترین جزجمله فعل است که در قسمت گزاره می آید.  درقسمت گزاره اجزای دیگر جمله (مفعول ،متمم، قید،تمیز،مسند و...)قرار می گیرند.

جمله از نظر پیام به چهاردسته تقسیم می شود: (خبری،پرسشی،امری،عاطفی)

جمله خبری:جمله ای که در آن مطلبی به صورت مثبت یا منفی بیان گردد  صبح یک روز نو بهاری بود.

جمله پرسشی:جمله ای که پرسشی را بیان میکند پرسشی کردن یک جمله گاه با کلمات استفهام(آیا ،چرا ....)وگاه با تغییرلحن وآهنگ است. آیا درختان سرسبز باغ وصحرارا دیده اید؟      

   سعدی در قرن هفتم می زیست؟

جمله امری:جمله ای که بر خواهش یا فرمان دلالت می کند.   به خالق زیبایی ها بیندیش. 

جمله عاطفی: جمله ای که بر یکی از احساسات وعواطف(خشم ،شادی ،نفرت ،تحسین ،دعا،نفرین ...)دلالت کند.  آرزوهایتان چه رنگین است!       آفرین،بر دست وبازوی شما!

جمله ساده:جمله ای که فقط یک فعل دارد.

نام خدا روشنی بخش راه ماست.  

جوان ونوجوان ما چشمه ی جوشان نیروواستعداد است.

جمله مرکب:جمله ای که بیش از یک فعل دارد.  اگردرس بخوانید،موفق می شوید.

فعل:کلمه ای است که بر انجام گرفتن کار یا پذیرفتن حالتی درزمان معینی دلالت می کند  ودارای شخص ،عدد وزمان است    الف- علی درس می خواند (انجام کار)   ب-علی باهوش است(پذیرفتن حالت)

زمان های اصلی (ماضی،مضارع،مستقبل)

شخص وعدد:اول شخص مفرد ،دوم شخص مفردو.......

افعال ربطی افعال خاص

به افعال (است،بود،شد،گشت،گردید)که فقط حالتی را به نهادنسبت می دهند فعل ربطی می گویندمثل

کتاب غذای روح است  .(فعل ربطی)   افعال (هست،نیست وافعالی که درمعنی است باشند )فعل ربطی اند

پرسش تشنگی را تو آبی ،جوابی (ی فعل ربطی به معنی هستی)

نکته:اگر (است وبود )به معنی "وجودداشتن"باشدفعل ربطی نیستند  مثال :دیوان  حافظ در کتابخانه است.(فعل خاص)              در سیلو گندم بود .فعل خاص

نکته: افعال (بٌوَد،باد،باشد ،بادا که در معنی بود به کار روند )فعل ربطی اند . 

افعا ل(می شود ،خواهد شد،شده بود وملحقات فعل شد)فعل ربطی اند

افعال (گشت وگردید)اگر به معنی چرخیدن وجستجو کردن باشدند فعل ربطی نیستند

علی ایران راگشت(فعل خاص)             علی کیفش را گشت(فعل خاص)

به جملاتی که فعل آنها ربطی باشد جمله ی" اسنادی "یا جمله ی"اسمیّه" گویند.

مسند:کلمه یا ترکیبی که به کمک یکی ازافعال ربطی (است،بود،شد،گشت وگردید)به نهاد نسبت داده می شود . برای مشخص کردن مسند در جمله از نهاد می پرسیم  (چگونه،چطور،چه جور)پاسخ ما مسند است 

بچه ها گرم گفت وگو بو دند.  بچه ها چگونه بودند؟ گرم گفت وگو :مسند

افعال خاص:اگرفعل ربطی نباشد خاص است

شبنم ازروی برگ گل برخاست .

اسم ساده فقط ازیک جزمعنی دارساخته شده باشد.دوست،کتاب

اسم های غیرساده که خوداقسامی دارد: (اسم مشتق،مرکب،مشتق مرکب)

اسم مشتق:ازیک جزمعنی دار(پایه) ویک یاچند(وند) ساخته شده باشد.دانش ،کوشا،باهنر

اسم مرکب:ازدویاچندجزمعنی دارساخته شده است.

اسم مشتق مرکب:ازدویاچندجزمعنی دار+وند گیرودار،سخن چینی

اسم مصغر: اسمی که برکوچکی وخردی کسی یاچیزی دلالت کند.علامت تصغیردرفارسی:

چه : باغچه ،کوچه ،دریچه

که : مرغک ،دخترک

نکته:پسوند(-َ ک کاربرد معنایی گوناگونی دارد)

الف-اندکی:تقلیل،کمی،کوتاهی مانند:دیرترک،بهترک

ب-تحقیر(بی ارزش نشان دادن)وتوهین مانندمردک،روبهک،وزیرک

پ-تصغیر،کوچکی مانند مرغک ،کرمک،آدمک

ت-چگونگی،حالت وکیفیت مانندنرمک ، یواشک

ث-شباهت مانند:پشمک ،پولک،سگک

ج-تحبیب،ترحم دلسوزی مانند:طفلک ،ساده دلک

چ-همراهی مانندسنگک

نقش کلمات وظیفه ای راکه کلمه درجمله نسبت به فعل برعهده داردنقش کلمات گویند.

نکته:کلمه در،نقش های (نهادی،مفعولی،متممی ،قیدی ،مسندی،منادایی)به طورمستقیم بافعل درارتباط است.

نکته:برای تشخیص نقش کلمات ازرمز:

                                                       

                   منم قمفاصم

م:منادا

ن: نهاد 

م: مفعول 

 ق:قید   

م:مسند

ف: فعل

ا:اضافی

ص:صفت

م:متمم                             

نکته:برخی نقش ها(صفت ومضاف الیه) نقش های وابسته اند.

1-نقش نهادی:همان طورکه دربالاگفتیم نهادقسمتی ازجمله است که درموردآن خبرمی دهیم.

نکته:نهاد-فاعل است (انجام دهنده کار) درجملاتی که فعلشان خاص است.

علی تکالیفش رامی نویسد   (علی:نهاد"فاعل")

مسندالیه است(حالت یاصفتی را)به آن نسبت می دهیم.درجملاتی که فعلشان ربطی است.هواسردشد.     (هوا:نهاد"مسندالیه)

نقش متممی:واژه ای است که به وسیله حرف اضافه به فعل یاجمله نسبت داده می شود.ومعنی آنراکاملترمیکند. آرامگاه سعدی درشیرازاست .

نقش قیدی:قیدکلمه ای است که چگونگی انجام یافتن فعل یامفهموم صفت یاقیدیامصدررابه چیزی ازقبیل زمان،مکان،مقدارمقیدمی سازد.قیدجزوابسته هاست.یعنی می توان آنراازجمله حذف کرد.

انواع قیدازنظرساختمان:قیدساده(تند،اهسته،زود.....) قیدمرکب(دوان دوان،دوباره...)

قیدهای مختص:کلماتی که همیشه به عنوان قیدبه کارمی روند.این قیدهاعبارتنداز:

1_قیدهای مشترک بااسم(دیشب،صبح،الان)

2_قیدهای مشترک باصفت(نزدیک،بلند،ملایم،پیوسته)

انواع قیدازنظرمعنا:

 قیدزمان:دانشمند شب هامطالعه می کرد.

قیدمکان:دانش اموزان به کتابخانه رفتند.

قیدتاسف:افسوس که افسانه سرایان همه خفتند.

قیدتاکید:حتمامی ایم.

قیدحالت:(قیدوصفی):کودک گریان آمد.           (خندان،پریشان،مضطر،فریادکننان)

قیدکیفیت(چگونگی) مریم اهسته امد.              (خوب، بد،زیبا)

قیدارزو(تمنا) کاش درآن روزگاربودم.  (انشاءالله، کاشکی)

قیدتاسف: (افسوس،اندوه)

قیدپرسش (آیا،کجا،کی،چگونه)

قیدتاکید (البته ،حتما، بی شک،مسلما)

نقش منادایی: اسمی که بالحن واهنگ خاصی موردخطاب قراربگیرد،منادا:نشانه های ندا

ای دراول اسم         ای نام توبهترین سرآغاز

ایا دراول اسم          ایاملک ایران، بزی جاودان

یادراول اسم           یارب،توچنان کن که پریشان

الف دراخراسم        کریما،به رزق توروده ایم

بدون نشانه:فقط باتغییرلحن وآهنگ:    مریم،درست رابخوان

فعل:کلمه ای است که برانجام کاریاپذیرفتن حالتی درزمان معینی دلالت می کند.ودارای شخص ،عدد وزمان است. 

 الف-علی درس می خواند.(انجام کار)     ب-علی باهوش است(پذیرفتن حالت)

زمانهای اصلی (ماضی ،مضارع ، مستقبل)

شخص وعدد:اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد و......

افعال ربطی- افعال خاص

به افعال (است،بود،شد،گشت،گردید) که فقط حالتی رابه نهادنسبت می دهند فعل ربطی می گویند.مثل کتاب غذای روح است.(فعل ربطی)   افعال (هست،نیست وافعالی که درمعنی است باشند) فعل ربطی اند مانند پرسش تشنگی راتوابی،جوابی (ی فعل به معنی هستی)

نکته : اگر(است،بود)به معنی "وجودداشتن" باشد فعل ربطی نیستند.مانند:دیوان خافظ درکتابخانه است.(فعل خاص)درسیلوگندم بود. (فعل خاص)

نکته :افعال (بُوَد،باد،باشد،بادا که درمعنی بود به کارروند) فعل ربطی اند.

افعال (می شود،خواهدشد،شده بود وملحقات فعل شد)  فعل ربطی اند.

افعال گشت وگردید اگر به معنی  چرخیدن وجست وجوکردن باشند،فعل ربطی نیستند.

علی ایران گشت. (فعل خاص )      علی کیفش راگشت(فعل خاص)

به جملاتی که فعل انها ربطی باشد جمله ی "اسنادی" یا"جمله ی اسمیه" گویند.

مسند:کلمه یاترکیبی که به کمک افعال ربطی (است،بود،شد،گشت وگردید) به نهاد نسبت داده می شود.برای مشخص کردن مسند درجمله ازنهادبپرسیم (چگونه،چطور،چه جور) پاسخ مامسنداست.

بچه هاگرم گفت وگوبودند.بچه هاچگونه بودند؟ گرم گفت وگو:مسند

افعال خاص:اگرفعل ربطی نباشد فعل خاص است.

شبنم ازروی برگ گل برخاست.

افعال گذرا-ناگذر افعالی که مفهوم انهابانهاد+فعل کامل شود فعل ناگذر.مثل:دانش آموزان آمدند.

افعال گذرا:افعالی که علاوه برنهادوفعل نیازبه کلمات دیگری نیزدارند تامفهوم انها کامل شوند.زنگ تفریح راکه زنجره زد

افعال گذرا-ناگذر  

 افعال ناگذر: افعالی که مفهوم آن ها با نهاد +فعل کامل شود فعل ناگذر   دانش آموزان آمدند.

افعال گذرا:افعالی که علاوه بر نهاد وفعل نیاز به کلمات دیگری دارند تا مفهوم آن ها کامل گردد .

زنگ تفریح راکه زنجره زد .

مفعول:کلمه یاترکیبی است که معنی جمله را کامل می کند وکاربرروی آن واقع می شود .مفعول در جواب "چه چیزی را؟  وچه کسی را؟"می آید. 

درختان سرسبز باغ وصحرارامی دیدم.    چه چیزی را می دیدم؟ درختان سرسبز باغ  وصحرا مفعول

نشانه های مفعول: 1-همراه "را"  دیوان حافظ را خواندم

2-همراه "ی"  کتابی خواندم.

3-همراه "را ی"باهم    کتابی را خریدم.

4-بدون نشانه: کتاب خواندم.

نقش های وابسته:نقش هایی که بافعل ارتباط مستقیم ندارندبه چهاردسته تقسیم می شوند:

1-نقش صفت:کلمه ای است که یکی ازویژگی های اسم( رنگ وبوواندازه و.....) رامی رساند.اسمی که صفت درباره ی آن توضیح می دهدموصوف نام دارد.صبح روشن،نغمه های شورانگیز

2-نقش مضاف الیه:اسم هایی که به واسطه ی کسره به اسم دیگراضافه می شود.کتاب فارسی

راه شناخت موصوف وصفت ازمضاف الیه :

1-افزودن "تر"به اسم دوم درصورت معنی دادن ترکیب وصفی:

کتاب مفید +تر                 کتاب مفیدتر     کتاب فارسی+تر            کتاب فارسی تر

2-افزودن است به اسم  درصورت معنی دادن ترکیب وصفی

گل زیبا+است                  گل زیبااست.        گل +باغ+ است              گل باغ است.

3-افزودن "ی" به اول اسم درصورت معنی دادن ترکیب وصفی

مادر+ی مهربان               مادری مهربان       مادر+ی علی                 مادری علی

انواع اضافه : ازترکیب مضاف ومضاف الیه همیشه مفهوم یکسانی به دست نمی آید،بلکه نسبت های گوناگونی ازقبیل مالکیت ،اختصاص ، تشبیه ،مقارنت ،استعاره و..... میان مضاف ومضاف الیه برقراراست.مشهورترین اضافه هاعبارتنداز:

الف_اضافه ملکی: دراین نوع اضافه بین مضاف ومضاف الیه رابطه ی ملکی برقراراست.مضاف جنس قابل خریدومضاف الیه انسان است. کتابِ مریم

ب_اضافه تخصیصی:دراین نوع اضافه ،مضاف مخصوص ومتعلق به مضاف الیه است. زین ِاسب،دستِعلی

پ_اضافه توضیحی:دراین نوع اضافه، مضاف الیه همیشه نام مضاف است.مضاف اسم عام ومضاف الیه اسم خاص    شهرتهران،قاره ی اروپا

ت_اضافه جنسی:دراین اضافه، مضاف الیه جنس مضاف رابیان می کند.لباس پشم،انگشترطلا

ث_اضافه اقترانی :دراین نوع اضافه بین مضاف ومضاف الیه معنی مقارنت وهمراهی وجود دارد .سرِارادت (سرکه همراه ارادت )        دستِ ادب (دستی که باادب واحترام همراه است)

ج_ اضافه بنوٌت:دراین نوع اضافه مضاف اسم ومضافه الیه اسم پدراست.رستم زال،یعقوب لیث چ_اضافه تاکیدی:دواسم کاملا یکسان تکرارمی شوند.مضاف همان مضاف الیه است.خودخودم ح-اضافه تشبیهی:میان مضاف ومضاف الیه رابطه ی شباهت وهمانندی وجوددارد.یعنی مضاف رابه مضاف الیه یابرعکس تشبیه می کنند.قدِسرو،سیلابِ اشک                                                 خ-اضافه استعاری :دراین نوع اضافه ،مضاف موجودی فرضی واستعاری است.مضاف درغیرازمعنی حقیقی خودبه کاررفته است .چشم روزگار،دست حوادث(برای حوادث درواقع دستی وجودنداردبلکه نویسنده یاگوینده ی آن درعالم خیال برای حوادث دستی فرض کرده است.)

نکته :اساس استعاره "تشبیه "است منتها یکی ازطرفین تشبیه درآن حذف می شود.دراضافه دست حوادث، حوادث به انسانی تشبیه شده است که دارای دست است ولی خودانسان که "مشبه به" است حذف شده است.

تتابع اضافات:آوردن چنداضافه پشت سرهم راتتابع گویند.مانند:جلدِکتابِ گلستان ِسعدی

فک اضافه:وقتی-کسره اضافه ازبین مضاف ومضاف الیه حذف شود.آن رافک اضافه گویند.در این صورت مضاف ومضاف الیه حکم یک کلمه ی مرکب رادارند. صاحب دل، مهمان خانه        

ترکیب اضافه مقلوب:جای مضاف ومضاف الیه تغییرکرده ووارونه شده است،مانندجوکنار که دراصل کنارجوبوده است.

بدل

کلمه یاترکیبی که بامکث بعدازاسم می آیدتاتوضیح بیشتری به آن بیفزایدوآنرا بیشترمعرفی کند. بدل معمولا اسم ،عنوان،شهرت،شغل ویاموقعیت اجتماعی یانام دیگریاتوضیح بیشتر برای اسم قبل ازخوداست.وبدل ازجمله قابل حذف است. مانند:ابوعلی سینا،پزشک معروف ایرانی،کتاب قانون رانوشت. بدل بین دوویرگول قرارمی گیرد.

4-مطعوف:واژه هایی که با حرف "و"به واژه ی بعدخودپیوند می خورد.

جمله ازنظرپیام به چهاردسته تقسیم می شود؛(خبری ،پرسشی،امری،عاطفی)

ضمیراشاره (کلمات این وآن) اگربدون همراهی اسم بیایند ضمیراشاره واگرهمراه اسم بیایند صفت اشاره اند.

ضمیرپرسشی(چه،چگونه،کو،کجا)اگربی همراهی اسم بیایند ضمیرپرسشی واگرهمراه اسم بیایندصفت پرسشی اند.

چمله  معترضه:جمله ای است خارج ازاصل موضوعی که برای توضیح یادهایادعایانفرین یامقصودی دیگردروسط جمله یاعبارتی می آورندکه درصورت حذف آن خللی درمفهوم ومقصود جمله ی اصلی به وجودنمی آید.

مانند:سعدی که رحمت خدابراوباد،کتاب گلستان رانوشت.اگرجمله ی (که رحمت خدابراوباد) راازجمله حذف کیم جمله است به همین دلیل شبه جمله نامیده می شود.

شبه جمله :کلمه ای که اغلب برای بیان عواطف روحی وحالات درونی به کارمی رودودارای مفهومی نزدیک به جمله است به همین دلیل شبه جملع نامیده می شود.

شبه جمله هاازنظرمعنی ومفهوم:

الف)شبه جمله تحسین :آفرین،احسنت ،مرحبا،بارک الله

ب)شبه جمله تاسف:افسوس ،متاسفانه،دریغا،فریاد،دریغ ودرد

پ)شبه جمله تعجب:عجب ،شگفتا،ای عجب

ت)شبه جمله تصدیق : آری،بلی،البته

 

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط زینب قادری در تاریخ 1393/12/24 و 19:45 دقیقه ارسال شده است

سلام.وب خیلی خوب و آموزنده ای دارید.ممنون اززحمات شماشکلک
پاسخ : سلام گلم خوشحالم که وبم مورد توجهتون قرار گرفته برای بهتر شدن وبم منتظر پیشنهادهای خوبتون هستم
شکلک شکلک شکلک

این نظر توسط فاطمه نژادابراهیم در تاریخ 1393/12/08 و 20:04 دقیقه ارسال شده است

از زحمات بی دریغ شما معلم عزیزم کمال تشکر را دارم. وبلاگتون خیلی خوب بود.

در سایه حق باشید....................شکلک
پاسخ : درود برشما دختر گلم از لطف شما بی نهایت متشکرم امید آن دارم در تمام مراحل زندگی موفق و پیروز باشید شکلک شکلکشکلکشکلکشکلک

این نظر توسط فرشته در تاریخ 1393/11/04 و 20:05 دقیقه ارسال شده است

از شما دبیر عزیزو مهربانم متشکرم...

وبلاگ قشنگ وآموزنده ای دارید.ممنون تلاشتونمشکلکشکلکشکلکشکلکشکلکشکلکشکلک
پاسخ : سلام فرشته جان از لطف شما بی نهایت سپاسگزارم امید وارم همواره گل لبخند آذین بخش چهره ی زیبای شما باشد };-شکلک@شکلکشکلکشکلکشکلکشکلکشکلک

این نظر توسط نگین صانعی در تاریخ 1393/02/08 و 16:05 دقیقه ارسال شده است

با تشکر از زحمات شما استاد ارجمند.مرسی از اینکه به فکر ما دانش آموزان هستید و وقت ارزشمندتان را برای آموزش این مطالب صرف کردید.
پاسخ : ممنون از شما دختر گلم من هم ازشما که امسال مراهمراهی کردید سپاس گزارم

این نظر توسط سیده ساجده هاشمی در تاریخ 1392/12/20 و 14:59 دقیقه ارسال شده است

از زحمات شما معلم گرامی سپاس گزارم. راستی خانم به وبلاگم سر بزنید و نظر بذارید

این نظر توسط لادن هاشمی در تاریخ 1392/12/09 و 16:09 دقیقه ارسال شده است

از معلم عزیزم بخاطر این زحمات سپاس گزارم!
پاسخ : دستان من لایق شكوفه های اجابت نیست پس بگذار دعاهایم را دردستان شمابنشانم تا اجابتشان را نظاره كنم.
ممنون گلم.


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شعرهای کدوم شاعرروبیشترمی پسندین؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 76
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 72
  • بازدید ماه : 40
  • بازدید سال : 2,683
  • بازدید کلی : 56,778